اُنس با قرآن، آرامش در زندگى

پدیدآورمحمدآصف عطایی

نشریهمرکز فرهنگ و معارف قرآن

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 850 بازدید
اُنس با قرآن، آرامش در زندگى

عطايي، محمد آصف

انسان موجودى اجتماعى و داراى قوه گران سنگ تعقل، انديشه و خردورزى است، قوه و نيرويى كه باعث مى شود دارنده آن، در تحليل و ارزيابى عملكرد روزانه خود، نيم نگاهى به گذشته خويش داشته باشد و چشم اندازى هم براى آينده خود ترسيم و تصوير كند.
در تحليل و ارزيابى حوادث و اتفاقات و تصوير و چشم اندازى از زندگى آينده، بدون شك تخيلات، تصورات و حقايقى در ذهن و ضمير انسان، خطور مى نمايد كه به نوعى آرامش انسان را بر هم زده اضطراب و نگرانى را فراروى او قرار مى دهد. اضطراب و نگرانى از بايدها و نبايدهاى گذشته كه از دسته رفته و قابل بازگشت و جبران نمى باشد. ترس و دلهره از مسايل سياسى، اقتصادى، فرهنگى و خطرات دشمنان داخلى و خارجى و هزاران حوادث و اتفاقات كه هر لحظه و ساعتى، امكان دارد به وقوع پيوسته، سلامت و موقعيت انسان و يا اطرافيان او را به مخاطره انداخته و زندگى را به كام او تلخ و ناگوار سازد.
تلاش و فعاليت شبانه روزى انسان ها در عرصه هاى مختلف فردى و اجتماعى در طول تاريخ، متوجه همين نكته بوده است كه چه بايد كرد تا اضطراب و نگرانى از قلمرو حيات و زندگى فردى و اجتماعى انسان ها رخت بربندد و به جاى آن، متاع گمشده بشر «آرامش و آسايش» به نوعى به وجود آمده و پر و بالش را بگستراند.
اگر آمار و ارقام فعاليت هاى انجام شده به منظور رسيدن به آرامش و آسايش، جمع آورى شود يقيناً كتاب قطورى تشكيل خواهد شد. برخى از محققان بر اين باورند كه: «هنگام بروز بعضى از بيمارى هاى واگير همچون وبا، از هر ده نفر كه ظاهراً به علت وبا، مى ميرند، اكثر آنها به علت نگرانى و ترس است و تنها اقليتى از آن ها حقيقتاً به خاطر ابتلاء به بيمارى وبا از بين مى روند» [1] خلاصه اين كه آرامش و اضطراب نقش عمده و محورى در سلامت و بيمارى، سعادت و بدبختى افراد و صعود و سقوط اجتماعات بشرى داشته و دارد.

راهكار آرامش

حال بايد ديد چه راهكارهايى وجود دارد تا با توسل و تمسك به آن، ابرهاى تيره و تار از آسمان زندگانى انسان، زدوده شده و يا تقليل پيدا كرده و كمتر شود و در طرف مقابل، نسيم خوش عطر آرامش و آسايش بر شاخ و برگ باغ و بوستان زندگى ما انسان ها وزيدن گرفته، شادى و سرور را مهمان محافل و مجالس ما بنمايد.
اگر يك نظر اجمالى به تاريخ داشته و عملكرد افراد و اجتماعات بشرى را در اين راستا ارزيابى كنيم، متوجه خواهيم شد كه انسان ها غالباً براى رسيدن به اصل آرامش و امنيت روحى و روانى راه هاى گوناگون و متعددى را رفته و آزمايش كرده اند به هر كارى دست زده و صحنه هاى خونين و غم انگيزى را به وجود آورده اند.
ما اعتقاد داريم كه قرآن كريم به عنوان كتاب هدايت گر آسمانى، نسخه منحصر به فردى است كه مى تواند داروى التيام بخش و شفادهنده امراض گوناگون از جمله اضطراب، نگرانى و ناامنى هاى روحى و روانى انسان ها را با كمترين هزينه، در دسترس آنان قرار دهد. دقت و تأمل در آيات قران كريم و آموزه هاى بى بديل آن كه مشتمل بر معارف والاى الهى، زيباترين و شايسته ترين گواه مطلب فوق است.
امام على(عليه السلام) مى فرمايند: «قرآن را بياموزيد كه بهترين گفتار است و آن را نيك بفهميد كه بهار دل هاست و از نور آن شفا و بهبودى خواهيد كه شفاى سينه هاى بيمار است» [2] در جاى ديگرى مى فرمايند: «بدانيد كه در قرآن علم آينده و حديث روزگاران گذشته است شفا دهنده دردهاى شما و سامان دهنده امور فردى و اجتماعى شما است.» [3] از رسول گرامى اسلام نيز نقل شده است كه: «قرآن، شفاى هر دردى است، امراض تان را با صدقه مداوا كرده و از قرآن شفاى خود را بخواهيد.» [4]
در قرآن كريم، اصول، راهكار و آموزه هاى فراوانى وجود دارد كه در جهت رفع مشكلات مثل اضطراب و نگرانى... و ايجاد فضاى مناسب براى زندگى مطلوب در پرتوى آرامش روحى و روانى به كمك و يارى انسان شتافته جاده را برايش هموار مى سازد، دست انسان را مى گيرد و هدايتش مى نمايد. آيات فراوانى كه انسان را به جد و جهد براى رفع نيازها و مبارزه با مشكلات و نارسائى ها، صبر و استقامت در برابر فشارهاى گوناگون روحى و جسمى، فردى و اجتماعى، و توكل و تدبر، حليم و بردبارى، تقوا، نماز و نيايش و مطالعه تاريخ زندگى انسان هاى بزرگ... دعوت مى نمايد، اصول و آموزه هايى كه آن گونه كه قرآن و ائمه مى فرمايند: [5] اگر در قلمرو حيات انسان پياده شود يقيناً خيلى از مشكلات و نارسايى ها، حل و فصل خواهد شد و آرامش و امنيت روحى و روانى به وجود خواهد آمد.

ياد خدا و آرامش

بحث و تحقيق از آموزه هاى قرآن و نقش آن در ايجاد امنيت روحى و روانى جامعه و تدوين آن در يك مقاله و دو مقاله كار سهل و ساده اى نيست، لذا در اين مقاله سعى شده است يك موضوع از موضوعات و راهكارهاى مختلف، مطرح و پيرامون آن ارزيابى صورت گرفته و به علاقمندان تقديم گردد تا شايد براى تحقيق و پژوهش به صورت وسيع و گسترده، فتح بابى صورت گيرد.
قرآن كريم در يك جمله بسيار كوتاه ولى نغز و پرمحتوا، اين گونه مى فرمايد: «آگاه باشيد كه تنها راه مطمئن براى رسيدن به آرامش دل ها، ياد و نام خدا است.» [6]
واژه ذكر به هر معنايى كه تفسير و تبيين شده و در نظر گرفته شود، مسلماً يكى از مصاديق روشن آن، آيات شريفه كلام الله مجيد، تلاوت، و تدبر و تعقل پيرامون آن خواهد بود، چنانچه در سوره حجر مى خوانيم: «بدون ترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كرديم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود» [7] ذكر معناى عامى دارد كه: نماز، قرائت قرآن و حديث و تدريس نماز و مناظره علماء را شامل مى شود. [8]
آنچه از آيه شريفه و آيات ديگر و احاديث معصومين استفاده مى شود اين است كه ياد و نام خداى قادر متعال سكينت و آرامش را به ارمغان مى آورد. هر گاه آحاد جامعه، انس و الفت با قرآن و آيات الهى داشته و روح و روان را با ترنم آيات حق، صيقل داده و آرامش روحى و روانى به دست آورند. جامعه نيز به طبع افراد و آحادش امنيت روحى و روانى پيدا خواهد كرد.
ممكن است سؤال شود كه ياد و نام خداى متعال و تأمل در آيات كلام الله مجيد... چگونه باعث آرامش مى شود؟ در جواب بايد گفت:
اولاً: نفس توجه به امور معنوى، ذكر و ياد خداى قادر مطلق، نورانيت، سكون و آرامش را براى انسان به همراه دارد. در دنياى به اصطلاح متمدن و پيشرفته امروز، كه هيچ اصلى را بدون تجربه و آزمايش قبول ندارد به دفعات از طريق رسانه ها اعلام كرده اند كه دعا و نيايش و ارتباط با امور معنوى اثرات فراوانى در كاهش و يا بهبود امراض لاعلاج دارد.
فرويد مى گويد: دين و ايمان، داراى آثار زيادى است از جمله:
1ـ در بند نمودن نيروهاى سركش و نافرمان طبيعت;
2ـ برقرارى تفاهم و سلوك و خوش بينى ميان انسان و سرنوشت اندوه بار وى;
3ـ جبران رنج ها و محروميت ها و ناراحتى هاى حاصله از زندگى. [9]
«يونگ» هم اعتقاد دارد كه «دين به انسان، آرامش مى بخشد، دين به وجود انسان معنى مى بخشد و راه هاى تحمل مشكلات را به انسان مى آموزد.» [10]
«ويليام جيمز» هم معتقد است «قدرتى كه دين براى تحمل مصائب به انسان مى دهد هرگز از عهده اخلاق بر نمى آيد زيرا شور و حرارتى كه با اعتقاد به دين در انسان حاصل مى شود هرگز از عهده اخلاق بر نمى آيد.» [11]
به قول شهيد مطهرى: «زندگى بشر خواه ناخواه در كنار خوشى ها و شيرينى ها، رنج ها و شكست ها از دست دادن ها و ناكامى ها دارد; پاره اى از حوادث جهان مانند پيرى و مرگ، قابل پيشگيرى و برطرف ساختن نيست و اين ها امورى است كه انسان را رنج مى دهد ايمان مذهبى در انسان نيروى مقاومت مى آفريند و با تفسير تلخى ها، آن ها را شيرين مى گرداند و امور چون چنگال وحشتناك مرگ را به وسيله اى براى بازگشت به سوى خدا و برخوردارى از نعمت هاى ابدى خداوند، مبدل مى سازد و بدين ترتيب نه تنها آن را تحمل پذير بلكه به پديده شيرين بدل مى سازد. [12]
ثانياً: ذكر و ياد خداوند و دقت و تأمل در آيات آسمانى او، انسان را متوجه اين نكته مى سازد كه تمام فعل و انفعالات كه در عالم هستى «از كرات و كهكشان ها گرفته تا ذرات ريز و كوچك ذره بينى» محقق مى شود، خارج از قلمرو قدرت مطلقه الهى نخواهد بود. ايمان و اعتقاد به قدرت و نيروى برتر و بالاتر از نيروهاى مادى و طبيعى و ارتباط با آن، در واقع نگرش انسان را نسبت به جهان هستى، شكل خاصى مى دهد، جهان را هدف دار و هدف را خير، سعادت و تكامل انسان معرفى مى كند. دنيا را به عنوان كشتزار آخرت قلمداد مى كند، با چنين بينشى، انسان حتى اگر در ظاهر ابر قدرت جهان شود، در برابر قدرت مطلقه الهى عددى نيست كه بتواند نظام حاكم بر عالم خلقت و هستى را مختل سازد.
هر گاه انسان مؤمن و متدين در سايه تقوا و تدين، دائم الذكر بوده و با تفكر و تأمل در آيات الهى، از آموزه هاى بى بديل آن، بهره مند شود، اصول و ارزش هاى گران سنگى كه هر كدام مى تواند زندگى انسان را دگرگون ساخته و متحول سازد را به دست خواهد آورد.
اگر انسان بداند كه: «خداى قادر متعال از رگ گردن، به او نزديك تر است» [13] و اگر انسان «از او چيزى بخواهد، دعايش را مستجاب خواهد كرد» [14] چرا كه خودش فرموده است: «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم» [15] اگر انسان باور داشته باشد كه «هر جا سه نفر با هم به رازگويى مشغول شوند خداوند چهارمى آنها خواهد بود و اگر پنج نفر با هم خلوت كنند خداوند فرد ششم آنها خواهد بود.» [16] خدايى كه «اعمال خوب و بد انسان را در دستگاه خلقت و آفرينش خود دقيقاً محاسبه خواهد نمود» [17] نه تنها اجر و پاداش نيكوكاران را ضايع نخواهد كرد.» [18] بلكه «مزد و پاداش آنان را چندين برابر خواهد داد». [19]
خيلى از مشكلات حل و فصل خواهد شد زيرا، با چنين اعتقاد و باورمندى انسان هر گاه در برابر مشكلات و حوادث تلخ و طاقت فرساى زندگى، قرار مى گيرد. جا خالى نكرده دست به انتحار و خود كشى نمى زند و از نظر روحى و روانى، آشفته و پريشان نمى شود بلكه با كمال متانت و استوارى در برابر سيل حوادث اندوهناك، مردانه مى ايستد و مى گويد به ما جز آنچه خدا براى مان مقرر كرده است نخواهد رسيد.» [20] چنين انسان هايى در برابر مصائب مشكلات، مضطرب نشده جزع و فزع نخواهند كرد، چون اعتقاد به قضا و قدر الهى دارند و مى دانند كه «اگر مگسى چيزى از انسان بُربايد باز گرفتن آن، بدون اذن و اراده الهى امكان پذير نخواهد بود» [21]
چنين انسان هايى به روزى، مقام و موقعيت زندگى و سلامت خود اطمينان پيدا كرده و مى دانند كه هيچ فردى و هيچ قدرتى بدون اذن و اراده الهى قدرت و توانايى دخالت و سنگ اندازى در زندگى او را نخواهد شد چرا كه «لشكريان زمين و آسمان ها از آن خداست و او دانا و حكيم است» [22]
لذا در پرتوى چنين باور ارزشمندى، انسان هاى مؤمن و متدين كه با آموزه هاى قرآن رابطه و پيوند دارند، همواره احساس مى كنند كه به يك نيرويى كه مافوق آن، نيرويى وجود ندارد متكى هستند در نتيجه روح و روان شان آرام و رفتار و گفتارشان در خانه و اجتماع، متعادل بوده و از هيچ قدرتى جز خداى متعال، ترس، وحشت و نگرانى ندارند [23] و سرزنش اين و آن در اداره آهنين شان اثرى نخواهد كرد. [24] چنين انسان هايى «اگر روزى از مال و مقام دنيا، چيزى به دست آورند به آن دل نمى بندند و اگر هم از مال و مقام دنيا، جدا شوند باز هم غم و غصه اى ندارند.» [25] امنيت واقعى هم با چنين اعتقاد و باورمندى به وجود خواهد آمد و روحيه اميد و فداكارى زنده و زندگانى شاداب خواهد شد. آفت تشويش، نگرانى و اضطراب از دل و جان انسان زدوده و ابرهاى تيره و تار دلهره و امواج شكننده خوف، حزن و اندوه از آسمان زندگى او محو خواهد شد.
يكى از روان شناسان در جواب اين سؤال كه چگونه ايمان به خدا، چنين اثرات معجزه آسايى دارد مى گويد: «آرامش جاويدان اعماق اقيانوس، هرگز با امواج طوفانى آن به هم نمى خورد كسى كه متكى به حقايق بزرگ معنوى است از تغييرات و تصورات مختصر و فراز و نشيب هاى دائمى و جارى زندگى، دستخوش نگرانى و تشويق نخواهد شد، ايمان از نيروهايى است كه بشر به كمك آن زنده است و فقدان آن يعنى مرگ و نابودى.» [26]

ترس از مرگ و مبارزه با آن

تلخ ترين موضوع در زندگى ما انسان ها بدون ترديد، پديده لاعلاج مرگ است، صحنه هاى زيادى به وجود مى آيد كه گاه و بيگاه به نوعى انسان را به ياد مرگ و جدايى از دوستان و عزيزان و متعلقات دنيوى كه براى هر كدام آن ها، زحمات فراوانى كشيده شده است مى اندازد.
نفس چنين حالتى باعث ترس، وحشت و اضطراب خواهد شد و اگر مرگ را پايان همه چيز بدانيم و يا در زندگى مرتكب گناه و معصيت شده باشيم اضطراب و نگرانى چندين برابر خواهد شد، چنانچه در سوره آل عمران آمده است «به زودى در دل كافران به خاطر اينكه بدون دليل امورى را براى خدا، همتا قرار دادند رعب و ترس مى افكنيم» [27] و در جاى ديگر مى خوانيم: «هر كسى همتايى براى خداوند قرار دهد، گويى از آسمان سقوط كرده و پرندگان «در وسط هوا» او را مى ربايند و تند باد او را به جاى دور دستى پرتاب مى كند.» [28]
اما كسانى كه ياد و نام خدا را در زندگى خود داشته و دارند و از سرچشمه زلال آموزه هاى قرآن، روح و روان شان را سيرآب مى سازند، اولاً مرگ را پايان همه چيز نمى دانند بلكه آن را پايان زندگى رنج آور دنيوى و آغاز زندگى لذت بخش و جاويد اُخروى تلقى كرده و معتقدند: مرگ به عنوان آخرين فيلتر، تمام گناهان انسان مؤمن را تصفيه مى كند و درد و رنج آن، به عنوان كفاره آخرين گناه و معصيت خواهد بود كه مرتكب شده است. [29] و بعد از آن، درد و رنجى نخواهد ديد، چنانچه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه: مرگ براى انسان مؤمن، مانند استشمام بهترين و خوشبوترين بوها و عطرها است كه درد و رنج را به كلى از بين مى برد.» [30]
و از طرف ديگر، كسى كه با ياد و نام خداوند، شب و روزش را سپرى مى نمايد، دنيا را مزرعه اى براى آخرت تلقى كرده و در زندگى خود حساب و كتابى دارد، و اگر هم خطا و اشتباهى از او سر زده باشد، در توبه و استغفار را باز و مفتوح مى داند و به خداى مهربان و توبه پذير اعتقاد و ايمان دارد. «خداى مهربان توبه بندگانش را قبول نموده و از گناهان آنان چشم پوشى مى كند» [31] و بالاخره انسان مؤمن كه با ياد خداوند زندگى كرده و با قرآن سر و كار دارد با اين جمله دلنواز و روح بخش كلام الهى و آسمانى كه: «بگو اى بندگان من كه بر خود ظلم و اسراف كرده ايد از رحمت الهى مأيوس نشويد چرا كه خداوند تمام گناهان را مى بخشد او غفور و رحيم است» [32] روح و روان خويش را در هر صبح و شامى، صيقل داده و آرام مى سازند و نيروى مضاعف و دو چندان مى گيرند.
كم نبوده اند بزرگانى كه با از دست دادن عزيزان شان «پدر و مادر و فرزند» حتى براى يك روز هم روال كارى خود را تغيير نداده اند در كناره جنازه فرزند، شب تا به صبح، نشسته و با يك دنيا آرامش، به مطالعه كتب فقهى و يا تأليف و نوشتن آن پرداخته اند. [33] چنين انسان هايى موجودات خارق العاده نبوده اند بلكه مثل ساير افراد شايد هم شديدتر از ديگران، داراى مهر، محبت و عاطفه بوده اند. ولى توجه به آيات صنع الهى، آنچنان صبور و مقاوم شان نموده كه مانند كوههاى محكم و استوار در برابر سيل حوادث مقاومت كرده و خم به ابرو نمى آورند.
مسكّن دردها و مشكلات و داروى التيام بخش آلام زندگى انسان هاى مؤمن و متدين اين آيه شريفه است كه: «بگو بار الها اى مالك حكومت ها به هر كس بخواهى، حكومت مى بخشى و از هر كس بخواهى، حكومت را مى گيرى، هر كس را بخواهى عزت مى دهى و هر كه را بخواهى خوار مى كنى، تمام خوبى ها در دست توست تو بر هر چيزى قادر هستى» [34]
در طرف مقابل هم آيات فراوانى وجود دارد از جمله در سوره طه مى خوانيم: «هر كس از ياد خدا روى گردان شود، زندگى سخت و تنگى خواهد داشت و روز قيامت او را نابينا محشور مى كنيم». [35] در واقع كسى كه خدا را فراموش كند محبوب و مطلوب او امور دنيوى خواهد شد. امور دنيوى هم به گونه اى است كه هر چه بيشتر شود نه تنها عطش انسان را خاموش نخواهد كرد بلكه انسان را وادار خواهد نمود تا براى به دست آوردن پول و ثروت بيشتر، تلاش و فعاليت زيادترى نمايد. حرص و تشنگى چنين انسان هايى به جايى منتهى نخواهد شد در نتيجه از نظر روحى و روانى، مداوم در حالت فقر و تنگدستى شب و روز را سپرى خواهند كرد.
از طرف ديگر، ترس و وحشت از مرگ و نزول آفات، انسانى را كه گرفتار امور دنيوى شده است دائماً عذاب خواهد داد زيرا چنين انسان هايى هميشه در ميان آرزوهاى برآورده شده و ترس از فراق آنچه به دست آورده است به سر مى برد در حالى كه اگر انسان، ايمان به خدا، اعتقاد به معاد و حيات پس از مرگ و نعمت هاى بهشتى داشته باشد دل به امور دنيوى نمى بندد به آنچه خداوند برايش مقدور كرده است راضى و قانع مى شود.
از خدا مى خواهيم به ما توفيق انس و الفت روز افزون با قرآن و آموزه هاى آن عنايت كند، اضطراب و نگرانى را از زندگى فردى و اجتماعى ما دور ساخته آرامش روحى و روانى و امنيت اجتماعى را فراهم سازد، مهم تر از همه امنيت واقعى را كه امنيت اخروى است قسمت و روزى ما بگرداند. انشاء الله

پى‏نوشتها:

1 . تفسير نمونه، ج 10، ص 210.
2 . نهج البلاغه، خطبه 110: «و تعلموا القرآن فانّه احسن الحديث و تفقهوا فيه فانّه ربيع القلوب و استشفوا بنوره فانّه شفاء الصدور»
3 . همان، خطبه 158: «اَلا اِنّ فيه علم ما يأتى والحديث عِن الماضى و دَواء دايكم و نظم ما بينكُم»
4 . ارشاد القلوب، ج 1، ص 8: «فى القرآن شِفاء من كُلّ داء و قال داوُوا مَرضاتكم بالصدقه و استشفوا بالقرآن»
5 . ر.ك: دايرة المعارف قرآن كريم، ذيل واژه آرامش.
6 . رعد/ 28: «اَلا بِذكر اللهِ تطمئن القلوب».
7 . سوره حجر، آيه 9: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَـفِظُونَ»
8 . مجمع البحرين، ذيل واژه ذكر: الذكر يشتمل الصلاة و قراءة القرآن و الحديث و تدريس الصلاة و مناظرة العلماء.
9 . آينده يك پندار، ص 179، چاپ دوم.
10 . فرد در جامعه هاى امروزى، ص 120.
11 . دين و روان، ص 178.
12 . مقدمه بر جهان بينى اسلامى، 7 ـ 1، ص 34 ـ 40.
13 . سوره ق/ 16: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»
14 . بقره/ 186: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ»
15 . غافر/ 60: «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ»
16 . مجادله/ 7: «مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَـثَة إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لاَ خَمْسَة إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ»
17 . زلزله/ 7 ـ 8: «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة خَيْرًا يَرَهُ»
18 . توبه/ 120: «إِنَّ اللَّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»
19 . انعام / 160: «مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا».
20 . توبه/ 51: «قُل لَّن يُصِيبَنَآ إِلاَّ مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلنَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»
21 . حج/ 73: «وَ إِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْـًا لاَّ يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْـلُوبُ»
22 . فتح/ 4: «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَـوَ تِ وَ الاَْرْضِ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا»
23 . احزاب/ 39: «وَ لاَ يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللَّهَ»
24 . مائده/ 54:«وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لاَئم».
25 . حديد/ 23:«لِّكَيْلاَ تَأْسَوْاْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ تَفْرَحُواْ بِمَآ ءَاتَـكُمْ»
26 . چگونه تشويش و نگرانى را از خود دور سازيم، ص 30.
27 . آل عمران/ 151: «سَنُلْقِى فِى قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَآ أَشْرَكُواْ»
28 . حج/ 31: «وَ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَآءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِى بِهِ الرِّيحُ»
29 . معانى الاخبار، ص 287: انّ الموت هو المصفاة يصفى المؤمنين من ذنوبهم فيكون اخوالم... .
30 . بحارالانوار، ج 6، ص 158: «هو للمؤمنين كاطيب ريح يَشُمُّهُ و ينقطع التَّعب و الالم كُلّه عنه... .
31 . شورى/ 25 : «وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُواْ عَنِ السَّيِّـَاتِ وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ»
32 . زمر/ 53: «قُلْ يَـعِبَادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ»
33 . صاحب جواهر الكلام(رحمه الله)، با آن كه فرزند جوانش را تازه از دست داده بود، شب را تا صبح در كنار جنازه اش نشست و به نوشتن كتاب ارزشمند جواهر الكلام مشغول شد و ثواب آن را به روح فرزندش هديه نمود.
34 . آل عمران/ 26:«قُلِ اللَّهُمَّ مَــلِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِى الْمُلْكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَآءُ»
35 . طه/ 124: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَـمَةِ أَعْمَى»

مقالات مشابه

مراتب و آثار انس با قرآن در آیات و روایات

نام نشریهسخن جامعه

نام نویسندهمحمد رادمرد

تأثیر آوای قرآن بر اضطراب بیماران مبتلا به سکته قلبی

نام نشریهمراقبت مبتنی بر شواهد

نام نویسندهزهرا نجفی, زهرا تقربی, محمدسجاد لطفی, محسن تقدسی, خدیجه شریفی, علیرضا فرخیان

سیری در سلوک قرآنی شهید مطهری

نام نشریهقرآنی کوثر

نام نویسندهنادعلی عاشوری تلوکی

مراحل انس با قرآن با تأکید بر اندیشه امام خمینی(ره)

نام نشریهعلوم و معارف قرآن کریم

نام نویسندهمحمدتقی دیاری بیدگلی, علی رضا کوهی